English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2787 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dynamic condition U شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
e c e U کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
dynamic analisis U تجزیه و تحلیل پویای اقتصادی
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
demand oriented pricing U قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
deflationary gap U لطمه ناشی از رکود اقتصادی
endogenous U مسائل ناشی از درونه سیستم اقتصادی
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] U حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
exogenous U مسئلهای که از خارج یک سیستم اقتصادی ناشی شده باشد
breeding grounds U محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
breeding ground U محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
synoptic situation U شرایط جوی محلی موجود شرایط جوی اندازه گیری شده منطقهای
economic liberalism U مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
economic aggregates U مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
economic imperialism U جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
five fundamental economic questions U پنج سوال اساسی اقتصادی : چه چیز تولید شود
controlled thermonuclear reaction U جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید
quarterly journal of economics U مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
business cycle U دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
economic determinism U یکی ازاصول عقاید مارکس که به موجب ان جمیع تحولات اجتماعی وسیاسی ناشی ازجبر اقتصادی تلقی می گردد
physiocratic system U روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
economic and social council U شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
wagners law U براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
economic order quantity U کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
communism U کمونیسم نظام اقتصادی مبتنی براندیشههای مارکسیستی که مالکیت و ابزار تولید عمومی و در کنترل دولت قرار دارد
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
autarky U خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
producers burden of tax U بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
tax friction U کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
demand factors U جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
functional shift U تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
plastic U تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
reaganomics U اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
european unclear a energy agency U اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
the conditions U شرایط ان
conditions U شرایط
terming U شرایط
termed U شرایط
term U شرایط
terms U شرایط
plateau U شرایط پایا
shipping terms U شرایط حمل
tropical condition U شرایط گرمسیری
makings U شرایط لازم
terms of payment U شرایط پرداخت
bona fide U واجد شرایط
requirements U شرایط لازم
implied terms U شرایط ضمنی
suitable conditions U شرایط مناسب
implied terms U شرایط تلویحی
light conditions U شرایط نور
final cinditions U شرایط پایانی
qualification U وضعیت شرایط
marginal conditions U شرایط نهائی
settlement terms U شرایط تسویه
eligible U واجد شرایط
Russian roulette <idiom> U شرایط پرخطر
given conditions U شرایط معینه
second order conditions U شرایط ثانوی
qualify U واجد شرایط
given conditions U شرایط معلوم
qualifies U واجد شرایط
tight spot <idiom> U شرایط سخت
final cinditions U شرایط فینال
usual conditions U شرایط معمول
qualifications U شرایط لازم
qualification U واجد شرایط
plateaus U شرایط پایا
conditions of use U شرایط کاربرد
working conditions U شرایط کار
no bed of roses <idiom> U شرایط سختوبد
necessary conditions U شرایط لازم
settlement terms U شرایط پرداخت
terms of trade U شرایط معامله
standard condition U شرایط استاندارد
conference terms U شرایط کنفرانس
conditions of purchase U شرایط خرید
standard temperature and pressure U شرایط متعارفی
plateaux U شرایط پایا
fair play U شرایط برابر
delivery terms U شرایط تحویل
standard conditions U شرایط متعارفی
average conditions U شرایط عادی
average conditions U شرایط متوسط
ballistic conditions U شرایط بالیستیکی
payment terms U شرایط پرداخت
spring conditions U شرایط بهاری
emergency conditions U شرایط اضطراری
dis qualified U فاقد شرایط
normal temperature and pressure U شرایط متعارفی
actude conditions U شرایط حاد
ball game U شرایط وضعیت
actude conditions U شرایط شدید
admission requirements U شرایط پذیرش
adverse factors U شرایط نامساعد
stability conditions U شرایط ثبات
qulifications U واجد شرایط
normal temperature and pressure U شرایط استاندارد
equilibrium conditions U شرایط تعادل
standard temperature and pressure U شرایط استاندارد
qualified U واجد شرایط
ambient conditions U شرایط محیطی
conditions of (the) competition U شرایط رقابت
terms and conditions U ضوابط و شرایط
terms of shipment U شرایط حمل
disadvantages U شرایط نامساعد
condition of readiness U شرایط امادگی
conditions U شرایط اوضاع
boundary conditions U شرایط حدی
disadvantage U شرایط نامساعد
boundary conditions U شرایط مرزی
initial condition U شرایط اولیه
sufficient conditions U شرایط کافی
mutual terms U شرایط متقابل
existing circumstances U شرایط موجود
qalified U واجد شرایط
credit terms U شرایط اعتبار
ball games U شرایط وضعیت
liner terms U شرایط خط کشتیرانی
present conditions U شرایط فعلی
terms of trade U شرایط مبادله
conditions of contract U شرایط قرارداد
competition conditions U شرایط رقابت
competitive conditions U شرایط رقابت
requirements of the credit U شرایط اعتبار
transmogrification U تغییر شکل تحول
ineligibility U فقدان شرایط لازم
support conditions U شرایط تکیه گاهی
quantifying U واجد شرایط شدن
conditions of sale U شرایط اساسی معامله
other things being equal U اگر شرایط دیگررابرابربگیریم
meets U مطابق شرایط بودن
quantify U واجد شرایط شدن
meet U مطابق شرایط بودن
quantifies U واجد شرایط شدن
quantified U واجد شرایط شدن
investigation of foundation conditions U تحقیق شرایط شالوده
it does not s. the condition U واجدان شرایط نیست
tight squeeze <idiom> U شرایط سخت تجاری
turn the tables <idiom> U عوض کردن شرایط
make a difference <idiom> U شرایط را عوض کردن
provisions of a contract U شرایط قرار داد
qualificatory U واجد شرایط کننده
feudatory U تابع شرایط تیول
circumstance U شرایط محیط اهمیت
qualify for U واجد شرایط بودن
ineligible U فاقد شرایط لازم
volcanism U شرایط و خصوصیات اتشفشانی
bend U شرایط خمیدگی زانویی
conditions U مقررات و شرایط اسبدوانی
possessing the necessary qualifications U واجد شرایط لازم
terms and conditions of the credit U ضوابط و شرایط اعتبار
unqualified U فاقد شرایط لازم
through the mill <idiom> U تجربه شرایط مشکل
qualified U دارای شرایط لازم
entry group U گروه واجد شرایط
second order conditions U شرایط مرتبه دوم
machining requirments U شرایط براده برداری
eligible U واجد شرایط مطلوب
tenders conditions U شرایط عمومی مناقصه
qualified U واجد شرایط لازمه
to impose conditions U با شرایط سنگین بارکردن
producers association U انجمن تولید کنندگان
reasonableness of terms in contract U معقول بودن شرایط قرارداد
restructures U شرایط وام را عوض کردن
ceteris paribus U ثابت بودن سایر شرایط
entry group U واجدین شرایط تخصصی شغلی
restructured U شرایط وام را عوض کردن
desirability U درجه تمایل شرایط مطلوب
restructure U شرایط وام را عوض کردن
time utility U بهره گیری از شرایط زمانی
ligting conditions U شرایط روشنایی نسبتهای نور
size up <idiom> U بسته به شرایط ،برانداز کردن
come into one's own <idiom> U به خاطر شرایط خوب رفتارکردن
disqualified U فاقد شرایط لازم دانستن
disqualifies U فاقد شرایط لازم دانستن
disqualify U فاقد شرایط لازم دانستن
However difficult the circumstances [are] , ... U هر قدر هم که شرایط دشوار هستند، ...
disqualifying U فاقد شرایط لازم دانستن
fall back U سیستم پشتیبان در شرایط اضطراری
get in the swing of things <idiom> U به شرایط جدید عادت کردن
debt rescheduling U تجدید نظر در شرایط وام
climate for growth U شرایط لازم برای رشد
Are you prepared to accept my conditions? U حاضر ید شرایط مرا بپذیرید؟
loan conversion U تجدید نظر در شرایط وام
hangovers U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
socio economic U اقتصادی
economical U اقتصادی
economies U اقتصادی
economic U اقتصادی
economy U اقتصادی
eligible U واجد شرایط برای انتخاب شدن
qualify U صلاحیت داشتن واجد شرایط شدن
reschedules U در شرایط وام تجدید نظر کردن
reschedule U در شرایط وام تجدید نظر کردن
rescheduling U در شرایط وام تجدید نظر کردن
rescheduled U در شرایط وام تجدید نظر کردن
Recent search history Forum search
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1Vintage style
1ما با شرایط می سازیم
1I am good with figures,how about you?
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
2تعریف فونتیک چیست؟
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1Both the Afghan government and the international society agree that Afghanistan confronts major challenges before mining becomes the country’s economic lifeline and help create creation of a more self
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com